اگه از هنگ کردن سیستم کلافه شدید و رسیده به اینجاتون! مراحل زیر رو دنبال کنید تا از دست جناب هنگ خلاص بشید.
راست کلیک روی My Computer.
انتخاب Properties.
انتخاب تب Advanced.
سه تا Settings می بینید.اولی رو انتخاب کنید.
پنجره ای باز می شه.تب Advanced رو انتخاب کنید.
روی Change کلیک کنید.
از بین درایو ها اونی رو که جلوش عدد نوشته رو انتخاب کنید.
گزینه ی No paging file رو انتخاب کنید و بعد از کلیک روی Set ، روی OK کلیک کنید.
تا یادم نرفته اینکه این ترفند برای اون دسته از افرادی که رم بالاتر از 512 دارن خیلی مفیده و افرادی که رم کمتر 256 دارند تو همین پنجره با استفاده از گزینه ی Custom size مقدار رو کاهش بدند.
اگه نمی خواین کلید ترکیبی Ctrl+Alt+Delete در ویندوز های XP,2000,NT عمل کنه:
HKEY_CURRENT_USER
Software
Microsoft
Windows
CurrentVersion
Policies
System
یک مقدار از نوع Binary value ایجاد کنید . به DisableTaskMgr رینیم کنید . مقدارش رو 00 00 00 00 1 0 قرار بدین.
مرد قوی هیکلی در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند.
روز اول 18 درخت برید.رییسش به او تبریک گفت و او را به ادامه ی کار تشویق
کرد.روز بعد با انگیزه ی بیشتری کار کردولی 15 درخت برید.روز سوم بیشتر کار
کرد،اما فقط 10 درخت برید.به نظرش آمد که ضعیف شده است.پیش رییسش رفت و عذر
خواست و گفت:<< نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم،درخت کمتری می برم>>
رییسش پرسید:<< آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟>>
او گفت:<<برای این کار وقت نداشتم.تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم>>
پسر کوچکی،روزی هنگام را رفتن در خیابان،سکه ای یک سنتی پیدا کرد.او از پیدا
کردن این پول،آن هم بدون هیچ زحمتی،خیلی زوق زده شد.این تجربه باعث شد که او
بقیه روز ها همبا چشمان باز سرش را به پایین بگیردو در جستجوی سکه های بیشتری
باشد.او در مدت زندگیش،296سکه ی 1 سنتی،48 سکه ی 5 سنتی،19 سکه 10 سنتی،16
سکه ی 25 سنتی،2 سکه ی نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده ی یک دلاری پیدا کرد.
یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت.
در برابر بدست آوردن ای 13 دلار و 26 سنت،او زیبایی 31369 طلوع خورشید،درخشش
157 رنگین کمان و منظره ی درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد.او هیچ
گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ها در حالی که از شکلی به شکل دیگر در
می آمدند نذیذ،پرندگان را در حال پرواز،درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر
هرگز جزئی از خاطرات او نشد....
یادگار روز های شاد من
لحظه ای آغوش بر یادم گشا
بی صدا دور از نگاه غصه ها
باز بر خیل خیال من بیا
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نگه تو
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت